۵۶۸- دل رفت یا مبسما یحا کی درجا من الکلالی یارب چه د رخور آد گردش خط هلالی حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی دل رفت و دیده خون شد تن خست و جان برون شد فی العشق معجبات یاتین بالتوالی …
دل رفت – یا مبسما یحاکی درجا من اللالی – غزل ۴۶۲ – ۵۶۸
درباره این سایت